موضوعات داغ روز:

جذابیت ابدی ؛ چگونه مرسدس بنز های کلاسیک در تاریخ ماندگار شدند

منتشر شده در 18 آذر 1403 ساعت 15:00
نویسنده محمد فرهنگیان
مرسدس بنز کلاسیک

برونو ساکو، طراح افسانه‌ای مرسدس بنز، چندی پیش در سن ۹۰ سالگی درگذشت و میراثی را به جا گذاشت که به شکل‌گیری مرسدس به عنوان یک قدرت بزرگ کمک کرد میراثی که هنوز هم وجود داشته و می‌توان تاثیرات آن را بر محصولات جدید این برند کاملا مشاهده و درک نمود. تأثیر ساکو بر این برند به قدری بود که تصور کردن چیزی جز ماشین‌های جذاب کلاسیک و محافظه‌کارانه هنگام ذکر نام مرسدس بنز دشوار است، اما حقیقت این است که این ماجرا برای بسیاری از خودروهای قدیمی‌تر مرسدس بنز بسیار متفاوت است.

به گزارش آخرین خودرو، البته، محصولات مرسدس بنز، همیشه به خاطر مهندسی و پیشرفت‌های ایمنی خود مورد احترام بوده‌اند، اما اگر صادقانه و بدون تعصب به این محصولات نگاه کنیم متوجه می‌شویم که این خودروها از نظر طراحی چندان هم عجیب و نوآورانه نیستند

بدیهی است که استثنائاتی وجود داشت. ما، 300SL گالوینگ و پاول براک‌ و مدل پاگودا SL را تحسین می‌کنیم، اما سدان‌های اصلی چطور؟ به بدنه‌ گرد و همراه با خطوط نرم و دوار “پنتون” توجه کنید:

مرسدس بنز پنتون

و در ادامه طراحی‌های Heckfloose و tailfine در دهه ۶۰ میلادی

مرسدس بنز heckflosse

در اواسط دهه ۱۹۷۰، مدل W123 که خیلی زودی به یکی از خودروهای محبوب تبدیل ‌شد، کمتر خسته‌کننده به نظر می‌رسید آن هم علیرغم استفاده از همان خطوط و فرم‌پردازی‌های مربعی و کسل‌کننده قبل. اما چیزی یا کسی در حال ایجاد تغییر بود.

در اکتبر سال ۱۹۷۰ بود که مرسدس با معرفی مدل افسانه‌ای W126 که به صورت رسمی پس از W116 در کلاس S مرسدس بنز طبقه بندی می‌شد و در مقایسه با محصولات بنز از سال‌های قبل، به نظر می‌رسید که طراحی‌اش توسط کسی خارج از آلمان انجام شده است.

در اصل اما دلیل این تغییر بزرگ ورود دستان جادویی برونو ساکو به مرسدس بود. برونو ساکو، رئیس بخش طراحی مرسدس بنز از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۹، در اودینه، ایتالیا به دنیا آمد و در تورین به عنوان مهندس آموزش دید.

ساکو درست در ۱۸ سالگی هنگامی که در خیابان‌های Tarvisio یک استودیبیکر کامندر رگال که با دستان ریموند لووی آمریکایی طراحی شده بود را مشاهده کرد به طراحی اتومبیل علاقه‌مند شد و از همان لحظه تغییری بزرگ در زندگی‌اش به‌وجود آمد و مسیر حرکت مرسدس‌بنز در آلمان را نیز دچار تغییری شگرف و بنیادین نمود.

تحلیلی اما زیبا

چه چیزی در مورد W126 و بسیاری از خودروهای طراحی شده توسط ساکو که بعد از آن آمدند، متفاوت بود؟ بخش زیادی از آن به این واقعیت مربوط می‌شود که ساکو قبل از اینکه ریاست بخش طراحی را بر عهده بگیرد، به عنوان مهندس ارشد ارتقا یافت. می‌توان دید که چگونه ساکو توانست به طور یکپارچه کارایی آیرودینامیکی، نگرانی‌های ایمنی و ویژگی‌های دوام را در یک پکیج بسیار آلمانی که به طور همزمان یک خودروی جذاب از لحاظ طراحی و استایل بود، ترکیب کند. W126 S-Class سدان در سال ۱۹۷۹ به عنوان مدل ۱۹۸۰ معرفی شد و چند سال بعد با کوپه هاردتاپ C126 دنبال شد.

مرسدس بنز C126

اتومییل‌هایی مانند آئودی ۵۰۰۰/۱۰۰ و تائوروس به خاطر اینکه اولین خودروهای “آئرودینامیک” اصلی بودند، شناخته می‌شوند، اما W126 به راحتی می‌تواند این عنوان را به خود اختصاص دهد. به یک بلوپرینت‌هایی از این خودرو نگاه کنید. متوجه می‌شوید که تقریباً یک فست‌بک است و از نمای بالا، بدنه در جلو و عقب باریک‌تر می‌شود. تمام این اتفاقات به نحوی کاملا ظریف اما مؤثر روی داده‌اند؛ شما نوعی خودروی “ژله‌ای” را دریافت می‌کنید که برخی خریداران در زمان معرفی آن‌ها در اواسط دهه هشتاد از آن ابراز نارضایتی کردند، در حالی که هنوز حس یک سدان آلمانی اصیل و قدرتمند را منتقل می‌کند.

بیایید به جزئیات دیگری نگاه کنیم. آن پانل‌های راکر و سپرهای خاکستری نشان‌دهنده این بودند که رنگ‌آمیزی ورق‌های فلزی برای این نواحی در هر خودرویی ایده خوبی نیست، ویژگی‌ای که به طور مداوم توسط سایر برندها کپی شده است.

مرسدس کلاسیک

به همچنین توجه کنید که سپرها تا محل باز شدن چرخ‌ها ادامه دارند و درز معمولی که در اکثر خودروها وجود دارد را از بین می‌برند. نکته جالب دیگر این است که سپرهای خودروهای مخصوص بازار آمریکا، کمی به سمت بیرون کشیده شده‌اند تا با استانداردهای  دفع ضربه تا سرعت ۵ مایل در ساعت مطابقت داشته باشند، اما مشابه بلایی که بر سر طراحی سایر خودروها آمد ما اینجا و در محصولات مرسدس‌بنز با هارمونی ضعیف و پیکره‌ای ناهماهنگ روبرو نیستیم.

این موضوع تضاد شدیدی با پیشینیان خود و خصوصا نسل قبلی (W116) دارد که سپرهای بزرگ و چراغ‌های گرد داشت. البته که این نسل بدلیل برخورداری از خلاقیت‌های مهندسی و کیفیت ساخت مثال زدنی در تاریخ صنعت خودروسازی جاودانه شد و همچنین جزئیات طراحی خاص همچون فرم خاص قوس چرخ‌ها که احساسی همچون حرکت در باد را به بیننده منتقل می‌نمود نیز به جذابیت‌های این نسل که برخی از آن با لقب عالیجناب یاد می‌کنند می‌افزود.

طراحی مرسدس بنز کلاسیک

اصول طراحی اصلی ساکو در مرسدس شامل آنچه او به آن “هم‌افزایی افقی” و “هم‌افزایی عمودی” می‌نامید، بود. هم‌افزایی افقی به این معنا بود که، به گفته ساکو، “یک مرسدس بنز باید شبیه مرسدس بنز باشد”، صرف نظر از مدل. هم‌افزایی عمودی به این معنی بود که خودروها باید دارای یک زیبایی جاودانه باشند به طوری که مالک هرگز احساس نکند که در حال رانندگی با چیزی قدیمی است.

شما به راحتی می‌توانید این موضوع را در خط تولید خودروهای او در دهه هشتاد ببینید، از W126 تا W124 میانه و حتی R129 SL، زبان برند همواره یکسان است.

محصولات ب‌ام‌و و آئودی به نظر می‌رسید که همین اصل را در طول دهه هشتاد دنبال می‌کنند، اما به طریقی ساکو توانست هر سطح از محصولات بنز را با هویت منحصر به فردی پر کند و نتیجه‌ای مانند آنچه که در برخی دیگر از برندهای آلمانی می‌بینید، ایجاد نکند.

پرواز رو به جلو

فرض کنید که موفق به انجام کاری بزرگ و چشمگیر شده‌اید حال گر سایرین نیز به تقلید از شما و کپی کردن کارهایتان بپردازند چه می‌کنید؟ به عنوان مثل وقتی که یک شرکت ژاپنی خاص، سدان پرچمدار شما را تقریباً به‌طور کلمه به کلمه کپی می‌کند؟ شما باید یک اقدام جدی و اساسی انجام دهید. 

درحالیکه محصولات مرسدس در دهه هشتاد با فرم‌های منطقی و خطوط اتوکشیده طراحی شده بودند، ساکو با طراحی چراغ‌های دایره‌ای شکل دوبل W210 کلاس E در سال ۱۹۹۵ ریسکی به‌واقع بزرگ را پذیرفت. البته که خیلی زود مشخص شد که این کار برونوساکو فقید نه از سر احساسات و به شکلی سطحی، بلکه به صورت کاملا منطقی و بر اساس مطالعات عمیق و درست شکل گرفته بود که به همین دلیل هم این ریسک او نتیجه داد و به خوبی به سدان‌ها و کوپه‌های بزرگ‌تر و کوچک‌تر بنز در سال‌های بعدی منتقل شد.

تحول مرسدس بنز

نفوذ ساکو در دهه نود میلادی نیز ادامه داشت؛ آخرین خودرویی که دست پرورده او محسوب می‌شد ، نسل R230 از کلاس SL بود که قبل از بازنشستگی‌اش در سال ۱۹۹۹ طراحی شد.

میراثی پرافتخار

خودروهای ساکو ممکن است برای یک بیننده و یا خریدار خودرو عادی کمتر هیجان‌انگیز به نظر برسند، اما پس از سال‌ها کار در زمینه طراحی، متوجه می‌شوم که او چه اندازه باید دقت و تعادل برقرار کند تا طراحی‌هایی خلق کند که با شهرت نام مرسدس‌بنز هم راستا باشد. زیبایی و نبوغ واقعی طراحی‌های او در جزئیات بود، اینکه چگونه به راحتی مسائل مربوط به آیرودینامیک‌ را با محدودیت‌ها و مسائل مربوط به ایمنی خودرو را به بهترین نحو در کنار یکدیگر قرارداده و با ایجاد تعادل منطقی، دقیق و مثال زدنی خودروهایی را می‌آفرید که سال‌ها بعد هم خوب به نظر برسند. از همه مهم‌تر، او برای یک برند طراحی می‌کرد و نه فقط یک خودرو. در حقیقت، بزرگترین دستاورد ساکو، به گفته خودش، سدان کوچک W201 از سال ۱۹۸۳ (که در کشورمان به عنوان 190E شناخته می‌شود) بود، خودرویی که مرسدس را به سگمنت خودروهای کامپکت و کمی اقتصادی‌تر سوق داد بدون آنکه سر سوزنی از ارزش‌های اصلی مرسدس را نادیده بگیرد.

در این میان اما یک سوال دیگر نیز وجود دارد. از میان تمام خودروهای طراحی شده به‌وسیله دستان جادویی برونو ساکو، او شخصا کدام مورد را بیشتر می‌پسندید؟ پاسخ این سوال را می‌توان از این واقعیت یافت که او در دوران بازنشستگی، یک مرسدس بنز C126 560SEC به‌رنگ آبی تیره و مدل ۱۹۸۹ را در گاراژ منزل شخصی‌اش در اشتوتگارت نگهداری می‌کرد.

شما می‌توانید کلماتی مانند “وابستگی عمودی” را به زبان بیاورید، اما تعداد کمی از خودروها می‌توانند به چنین ارزشی دست یابند. این بنزهای دوران ساکو دقیقاً همین کار را کردند. خودروهایی که پس از گذشت حدود ۳۰ سال از عمر آن‌ها هنوز هعم جذاب و خیره‌کننده هستند و پس کیلومترها کارکرد در دل مالکان خود جای دارند که به بهترین شکل نشان دهنده آن است که برونو ساکو کارش را به خوبی انجام داده است. جذابیتی که شاید در خودروهای جدید با ذره‌بین به‌دنبال آن بود.

ویدیو های پیشنهادی

Leave a Reply

لطفا جهت پاسخ دهی به دیدگاه خود از زبان فارسی استفاده نمایید.
توسی

طراحی و کدنویسی سایت آخرین خودرو توسط گروه توسی صورت گرفته است و تمام حقوق قالب آن نزد وی محفوظ میباشد.