ادغام دو غول خودروساز چین ؛ ترامپ مشت اول را محکم زد

به نظر می رسد یکی از پیامدهای اعمال تعرفه های سنگین ترامپ بر کالاهای چینی ادغام دو غول خودروساز این کشور باشد.
هنوز دو هفته از اعمال تعرفه بر روی کالاهای وارداتی به آمریکا توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور نمیگذرد که کشور هدف اصلی این تعرفهها یعنی چین، تصمیم گرفت تا طی یک تصمیم سریع اما کاملاً منطقی، دو خودروساز بزرگ این کشور را ادغام کند تا یکی از بزرگترین اتحادهای خودروسازی جهان را تشکیل دهد.
طی دو دهه اخیر و بهویژه چند سال اخیر، ادغام و تشکیل اتحاد توسط خودروسازان مشهور و بزرگ دنیا به دفعات انجام شده است. هدف از انجام این کار، کاهش هزینه های متفاوت و گاه سرسامآوری است که با تشکیل یک اتحاد میتوان بسیاری از آنها را از بین برد یا آنها را بین دیگر اعضا تقسیم کرد. رایجترین این هزینهها مربوط به طراحی پلتفرم، پیشرانه، گیربکس، تولید قطعات یدکی و همچنین در بخش خدمات، هزینههای مربوط به شبکه توزیع و خدمات پس از فروش در نقاط مختلف جهان است.
انعطاف به سبک چینی
حال اینبار چینیها که طی چند دههی اخیر به عنوان اقتصادیترین مردم و کشور جهان شناخته شدهاند، برای جستن از تلهی ترامپ و حفظ امپراتوری تازهتأسیس خود بر خودروهای اقتصادی و برقی، در کمتر از یک هفته تصمیم گرفتهاند تا دو شرکت خودروسازی دولتی خود یعنی دانگفنگ و چانگان را با هم ادغام کنند تا در وهله اول در مقابل تعرفههای آمریکا و سپس اروپا مقاومت بیشتری داشته باشند و از سوی دیگر، سرعت رشد و تولید محصولات خود را افزایش دهند. اما واقعیت این است که این کار چینیها تنها به دلیل تعرفهها نیست و دلایل دیگری نیز دارد که در ادامه به آنها نیز میپردازیم.

مشکل خاص چینیها، مازاد ظرفیت خودرو
چین در سالهای اخیر با پدیده ظرفیت مازاد در صنعت خودروسازی مواجه شده است؛ کارخانههایی که در دهه گذشته با هدف پاسخگویی به تقاضای داخلی و صادرات توسعه یافتند، اکنون بیش از نیاز بازار تولید میکنند. این موضوع باعث کاهش بهرهوری، اتلاف منابع و افت سودآوری شرکتها شده است. دولت چین با سیاست تجمیع و ادغام خودروسازهای بزرگ، به دنبال ایجاد ساختارهای قدرتمندتر و متمرکزتر است تا ظرفیتهای تولید به شکل بهینه مدیریت شود و منابع مالی و فنی به سمت برندهای برتر و دارای مزیت رقابتی سوق داده شوند. به بیان سادهتر، دولت چین به دنبال اجرای سیاست قانون بقا است؛ چراکه میخواهد خودروسازان ضعیف و ناتوان را حذف کند و آنهایی که هنوز پتانسیل بقا را دارند، به مجموعههای بزرگتر منتقل کند.
تمرکز منابع روی خودروهای برقی (EV)
اگر خودروهای برقی نبودند و از سوی دیگر چینیها نیز پس از درک اهمیت این خودروها به سوی تحقیق و توسعه و حتی عقد قرارداد برای تأمین منابع لیتیوم و دیگر منابع باتری این خودروها نمیرفتند، قطعاً هیچگاه در چنین جایگاهی، چه در صنعت خودروسازی و چه در اقتصاد جهانی، قرار نمیگرفتند.

برای ابقا و ارتقا مداوم در حوزه خودروهای برقی باید هزینه و تلاش بسیاری را صرف تحقیق و توسعه و همچنین مدیریت منابع کرد. در نتیجه، چینیها در این مسیر، حمایتهای مالی، زیرساختی و سیاسی را تنها به برندهایی اختصاص خواهند داد که از لحاظ مهندسی و تکنولوژی در سطح بالایی قرار داشته باشند. ادغام چانگان و دانگفنگ نیز نمونهای از همین سیاست هدفمند است که میتواند منابع محدود را که اکنون به شکل نسبتاً پراکندهای استفاده میشود، به سمت پروژههای برقی با کیفیت و دارای توان رقابتی در بازار جهانی هدایت کند و باعث حذف شرکتهایی شود که فقط با مونتاژ یا استراتژی قیمت پایین در بازار دوام آوردهاند.
آمادهسازی برای صادرات سنگین به آفریقا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی
چین در سالهای اخیر، خودرو را به یکی از ابزارهای دیپلماسی اقتصادی خود تبدیل کرده است؛ مشابه نقشی که برند هوآوی در بازار جهانی ایفا کرد. بازارهایی همچون آفریقا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی ظرفیت بالایی برای خودروهای اقتصادی و بادوام دارند، اما از شرکتهای پراکنده و بیثبات استقبال نمیکنند. ادغام برندهای مطرح چینی میتواند یک هویت صنعتی یکپارچه و معتبر ایجاد کند که توان پاسخگویی به نیازهای بازارهای نوظهور را با ثبات کیفیت و خدمات پس از فروش تضمین کند.

این مورد به قدری برای چینیها حائز اهمیت هست که حتی پس از تشکیل اتحاد چانگان و دانگفنگ، شرکت بیوایدی هم دچار مشکل خواهد شد و مدیران این شرکت از همین حالا به دنبال ایجاد سهم و همچنین حفظ سهم بازار خود در این مناطق هستند. چینیها با سیاست ادغام و ایجاد برندهای یکپارچه و معتبر، راهی را که آمریکا با جنرالموتورز و اروپا با فولکسواگن طی کرد، میخواهند با دو الی سه برند برای کاربریهای گوناگون طی کنند.
رقابت داخلی شدید = جنگ قیمتی، کاهش کیفیت
بازار داخلی خودروی چین در حال حاضر با اشباع بازیگران مواجه است؛ شرکتهای کوچک و بزرگ در یک رقابت ناسالم قیمتی گرفتار شدهاند. در این وضعیت، به جای رقابت بر سر کیفیت و فناوری، تمرکز صرفاً بر کاهش قیمتها قرار گرفته که در نهایت منجر به افت کیفیت و از بین رفتن انگیزه برای نوآوری میشود. ادغام خودروسازهای بزرگ، ضمن کاهش تعداد بازیگران، باعث ایجاد تعادل قیمتی، ارتقاء کیفیت محصولات و افزایش سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه خواهد شد که نتیجه آن، تقویت برندهای ملی و افزایش قدرت صادراتی است.
البته بههیچوجه نباید از این موضوع غافل شد که تمامی این معادلات و استراتژیها بر روی کاغذ و ادامه وضعیت موجود هستند و کاملاً طبیعی است که با نتایج یا پدیدههای دیگری در آینده مواجه شویم. حتی امکان موفقیت برنامه چینیها در داخل کشور خود نیز قطعی نیست، چراکه بیوایدی به عنوان یک شرکت خصوصی، سالها برای رسیدن به چنین جایگاهی در چین و جهان تلاش کرده است و از سوی دیگر، در کنار تمام این تلاشها، اگر حمایتهای دولت چین نبود، قطعاً این جایگاه برای آنها میسر نبود. در نتیجه باید منتظر بود تا نتیجه این سیل تخریبگر چین برای ساختن موجی نو در خودروسازی چین و جهان، به چه شکلی پیش خواهد رفت.
ادغام از قبل برنامه ریزی شده ربطی به جنگ تعرفه ایی نداره.
اطلاعات غلط به مخاطب ندید