آرزوهای بر باد رفته ؛ نگاهی به کادیلاک آلانته و دلایل شکست آن

در دنیای طراحی خودرو، نامهای معدودی همچون پینینفارینا شایسته احترام هستند. از ترسیم خطوط افسانهای فراری گرفته تا تأثیرگذاری بر آلفارومئو، بنتلی و حتی پروژههای فراآتلانتیکی. اما این بار و در جریان این مطلب تاریخی به بخش فراموششده صنعت خودروسازی میپردازیم، وقتی صنعتگران تراز اول اروپایی با یکی از سنتی ترین برند های لوکس آمریکا همکار شدند.
نتیجه این اتحاد دور از انتظار، میخواست تعریف تازهای از لوکسبودن، استایل و عملکرد را در قالب پکیج طراحی شیکی و چشمگیری ارائه دهد. پروژهای با بودجۀ کلان و پیچیدگی لجستیکی حیرتآور که قول میداد ظرافت اروپایی را به قلب دیترویت بیاورد و وضع موجود را دگرگون کند. اما به جای انقلاب، به یک قصه اخطارآمیز بدل گشت.
کادیلاک آلانته: دستسازۀ ایتالیا در برابر یکی از اصیلترین برندهای دیترویت :
در میانههای دهۀ ۱۹۸۰، جنرال موتورز حرکتی جسورانه کرد تا کادیلاک را از قید تصویر کهنهای که در ذهن مشتریان سنتی خود شکل گرفته بود برهاند و در فضای گرندتوریسم اروپایی جا باز کند. اما به جای بازطراحی از درون، کادیلاک به شریکی غیرمنتظره در آنسوی اقیانوس روی آورد: پینینفارینای ایتالیایی. استودیویی که با طرحهای خیرهکننده برای فراری، آلفارومئو و مزراتی شهره بود و به خاطر ظرافت، صنعتگری و درک درست خواستههای بازارهای گوناگون جهانی تحسین میشد.
کادیلاک اما شدیدا به این نگاه جادویی احتیاج داشت و از سوی دیگر پینین فارینا نیز این همکاری را عرصۀ تازهای برای طراحی کانورتیبلی شیک و آمریکایی میدید که بتواند دوشادوش مرسدسبنز SL-Class بایستد. پس کادیلاک آلانته متولد شد.

برای محقق کردن این هدف، جنرال موتورز مسیر لجستیکی خارقالعادهای به نام «پل هوایی» ساخت: شاسیهای آمادۀ کادیلاک به وسیله هواپیماهای اختصاصی از دیترویت به سان جورجو کاناوزه در تورین انتقال داده میشدند، بدنه ساخته شده بهوسیله پینینفارینا بر آنها سوار میگشت و سپس برای مونتاژ نهایی به دیترویت بازپس فرستاده میشدند. این مشارکت پیچیدۀ بینقارهای میخواست تعریف تازهای از رودستر آمریکایی ارائه دهد. با همۀ اینها، این مدل در نهایت به جای پیش بردن کادیلاک، آن را متوقف کرد.
حتی نام «آلانته» هم ریشه در اصالت یا معنا خاصی نداشت، بلکه حاصل فهرستی رایانهای از ۱۷۰۰ گزینه بود. کادیلاک به صورت داخلی از میان گزینهها انتخاب کرد تا نامی اگزوتیک، لوکس و کمابیش اروپایی داشته باشد، حتی اگر بیمعنا بود. اما با وجود همۀ آن جاهطلبیهای بینالمللی و صنعتگری ایتالیایی، رویای پُرهیاهوی کادیلاک در آستانه تلاطمی جدی بود.
آرمان آلانته: خودرویی که میخواست بهترینها را شکست دهد :
آلانته طلسم کادیلاک و خودرویی برای جذب خریداران جوان و متمولی بود که معمولاً از خودروسازان اهل اشتوتگارت یا مونیخ خرید میکردند. در ۱۹۸۷ به عنوان یک کانورتیبل لوکس، دو نفره و دیفرانسیلجلو رونمایی شد که مستقیماً برای رقابت با مرسدسبنز SL و جگوار XJS آمده بود. این خودرو با سقف نرم و لوکس، گزینۀ سقف سخت نسبتاً پیشرفته و به امکانات فناورانۀ روز مانند نمایشگرهای دیجیتال، کنترل کشش و نخستین کاربرد داشبورد تمامالکترونیکی کادیلاک مجهز بود.

در زیر کاپوت، موتور ۴.۱ لیتری V8 با توانی درحدود ۱۷۰ اسب بخار قرار داشت، رقمی که به هیچ وجه انفجارآمیز نبود، اما برای کروزری پرزرقوبرق کافی به نظر میرسید. یادآوری میکنیم که این پیشرانۀ سنگین تنها به چرخهای جلو نیرو میفرستاد، اما کادیلاک بر پالایش و آسایش بیش از عملکرد ناب تأکید داشت. با این حال، مدلهای بعدی کسری توان را با موتورهای بازبینیشده از جمله V8 ۴.۵ لیتری و سرانجام در سال مدل ۱۹۹۳، با موتور ۲۹۵ اسب بخاری نوردستار جبران کردند. اما تا آن زمان، بخش عمدهای از شتاب از دست رفته بود.
آلانته محور بازاریابی کادیلاک بود و این برند امید داشت با آن جان تازهای به برند بدمد و اعتبارش را فراتر از بازنشستگان و لیموزینهای فرودگاهی ارتقا دهد. براساس اسناد موجود، جنرال موتورز نزدیک به نیم میلیارد دلار برای این برنامه هزینه کرد که رقمی گزاف، بهویژه در آن مقطع از تاریخ آمریکا به شمار میرود. اما متأسفانه وقتی آلانته به روز رونمایی و سالنهای نمایش رسید، آشکار شد که ظرافت طراحی ایتالیایی به تنهایی کافی نیست.
کاستیهایی که نماد لوکس کادیلاک را به نابودی کشاند :
علیرغم اصالت بینالمللی و پروسه ساخت سفارشی، آلانته از همان آغاز با رقیبان سختی روبرو بود و بزرگترین مشکل این بود که هرگز به آیتمهای مورد انتظار مشتریان در این بخش حتی نزدیک هم نشد. نخست، عملکرد آلانته در حد رقبا نبود. موتور اولیۀ ۴.۱ لیتری V8 کمتوان بود، بهویژه در مقایسه با ششسیلندرهای خطی نرم و V8های پرقدرت رقبای آلمانی. تلاش دیرهنگام کادیلاک برای تزریق عملکرد با موتور نوردستار دیگر خیلی دیر شده بود و تا آن زمان، شهرت آلانته در قالب «تاثیر فرم بر عملکرد» تثبیت شده بود.
بعد مسئلۀ قیمت بود. در زمان عرضه، قیمت آلانته حدود ۵۵,۰۰۰ دلار بود رقمی بیشتر از کوروت و تقریباً به اندازه مرسدس SL. به ازای چنین پولی، خریداران نه تنها پرستیژ، بلکه مونتاژ و طراحی بیعیب و نقصی را انتظار داشتند. و هرچند پیکرۀ پینین فارینا خوشتراش بود، اما ناهمگونی در مونتاژ نهایی و مشکلات ناشی از حمل شاسی در اقیانوس اطلس به مسائل کیفی انجامید که باعث نا امیدی خریدان و به ویژه اولین خریداران آلانته که احتمالا از طرفداران پر و پا قرص کادیلاک نیز بودند شد.

پل هوایی یا همان استزاتژی حمل بین قارهای شاسی و بدنه آلانته بین آمریکا و ایتالیا کمی بعد به جذابیت تبلیغاتی بدل گشت، نه یک قوت عملکردی. با اینکه به طور کلی پذیرفته شده که هر آلانته هزینه تولیدی بیش از قیمت فروش تمام شده داشت، کادیلاک امیدوار بود که سرمایه را در قالب اعتبار برند جبران کند که متاسفانه در این مورد هم با شکست روبرو شد و این اتفاق نیفتاد. این فرآیند شگفتانگیز، در نهایت ناکارآمد و ناپایدار بود، بهویژه برای خودرویی که هرگز به شمار قابل توجهی فروش نرفت. در پایان، کادیلاک با مشکل ادراکی بزرگتری دست به گریبان بود. خریداران جوان خودروهای لوکس بیش از پیش جذب برندهای اروپایی میشدند که دینامیک رانندگی و اعتبار برند ارائه میدادند یعنی دقیقا همان چیزی که کادیلاک نمیتوانست یکشبه تقلید کند. آلانته، با همۀ آرمانهایش، محصولی در میانههای هویت بود… نه یک خودروی لوکس آمریکایی، و نه یک گرندتوریزر اروپایی.
در کل، کادیلاک در طول هفت سال تعداد ۲۱,۴۳۰ دستگاه آلانته را در بازارهای جهانی فروخت. این خودرو هرگز به هدفهای فروشش نرسید، و با وجود بازبینیها و بهبودهای پیاپی، پس از سال مدل ۱۹۹۳ متوقف شد.
پروژۀ کوتاه کادیلاک و پینین فارینا؛ تجربهای که دیگر تکرار نشد :
در کتاب تاریخ صنعت خودروسازی، آلانته به عنوان یادداشتی کنجکاو برانگیز در تاریخچه هر دو شرکت کادیلاک و پینین فارینا ایستاده است. این اولین و آخرین باری بود که این دو شرکت تا به این حد بر سر یک محصول تولیدی همکاری نزدیک داشتند. هرچند آلانته جانشین مستقیمی نداشت اما درسهایی که از این پروژه آموخته شد، پروژههای آینده کادیلاک و بهویژه آنهایی که میخواستند در صحنه جهانی رقابت کنند را تحت تاثیر قرار داد و درسهای بزرگی به مدیران و مهندسان جنرال موتورز داد.
پینینفارینا، در همین حال، به طراحی خودرو برای فراری، پژو و دیگر سازندگان ادامه داد، اما هرگز در ماجراجویی لجستیکی دیگری مانند برنامۀ آلانته قدم نگذاشت. این شرکت رابطۀ خود با جنرال موتورز را حفظ کرد، اما هیچگاه در مقیاسی به بزرگی آلانته مشارکت نکرد. از سوی دیگر در اقیانوس اطلس، کادیلاک تا سال ۲۰۰۴ و معرفی XLR خودرویی که بیگمان به وعدههای اولیۀ آلانته وفا کرد، هرچند با بهره از زیربناهای کوروت و بدون یاری ایتالیا به بخش رودستر دو نفره بازنگشت. تا آن زمان، کادیلاک فلسفۀ طراحی خود را به سمت مدرنیسم تیز و تیز آمریکایی تغییر داده بود، و خطوط ظریف پینین فارینا را پشت سر گذاشته بود.

امروز، آلانته جمعیت کوچکی از هواداران وفادار را دارا است و برخی نمونههای کمکارکرد و نمایشگاهی تا ۳۵,۰۰۰ دلار قیمت دارند، اما قیمتگذاری واقعبینانه عمدتاً در محدودۀ چنددههزار دلار باقی میماند. آنچه برجای مانده، داستانی است از جاهطلبی، آزمونوخطا و در نهایت، برآورد نادرست. شاید به بدی آمار فروشش نبود، اما صرفاً به بازاری پرتاب شد که نمیدانست با آن چه کند.




