مسابقه شماره ۲۲ ؛ پیروزی مایکل شوماخر در شرایط آب و هوایی بسیار بد – گرندپری اسپانیا ۱۹۹۶


در ادامه سری مطالب از معرفی ۲۵ مسابقه برتر تاریخ ۷۵ ساله فرمول ۱ همانطور که وعده کرده بودیم تا هر هفته یک مسابقه را معرفی کنیم، در این مطلب به مسابقه سال ۱۹۹۶ اسپانیا خواهیم رفت؛ جایی که اولین پیروزی خیرهکننده قهرمان افسانه ای هفت دوره مسابقات فرمول یک، مایکل شوماخر (Michael Schumacher)، در گرندپری اسپانیا ۱۹۹۶ با تیم فراری رقم خورد.
به گزارش آخرین خودرو، مایکل شوماخر، قهرمان هفت دوره مسابقات جهان، در تمام دوران رانندگی خودش برای معروفترین تیم فرمول یک، فراری، به رکورد باورنکردنی ۷۰ برد در گرندپری و پنج قهرمانی جهان دست یافت اما اولین برد او در گرند پری اسپانیا ۱۹۹۶ به عنوان یکی از بهترین قهرمانیهایش در تاریخ ثبت شده است.
صبح یکشنبه در حالی که رانندگان برای دور هفتم از تقویم ۱۶ مسابقهای بارسلونا پردههای اتاق را کنار میزدند، با تاریکترین شرایط جوی روبرو شدند زیرا که باران سیلآسا به شیشههای هتلهایشان میکوبید!

اگر شرایط آب و هوایی ۱۹۹۶ در فرمول یک امروزی اتفاق می افتاد، احتمالاً مسابقه هرگز برگزار نمیشد زیرا باران آنقدر شدید بود که عملا در پیست سیلاب را افتاده بود. اما در اسپانیای ۱۹۹۶ این اتفاق افتاد. دیمون هیل (Damon Hill) از ویلیامز، pole sitter، بود اما ژاک ویلنوو با ویلیامز پیشتاز مسابقه (Jacques Villeneuve) شد. پشت سر او ژان آلسی (Jean Alesi) بود که به خاطر مهارتش در باران مشهور است و شرایط وحشتناک آن روز را به خوبی به یاد میآورد.
ژان آلسی به شبکه های مختلف بارها گفته است: “من همیشه در شرایط بارانی احساس راحتی میکردم. در زمان ما، مسئله آب نبود، فقط مسئله زمان بود. بنابراین، اگر مسابقه ساعت ۲ بعد از ظهر برنامهریزی شده بود، باید ساعت ۲ بعد از ظهر مسابقه میدادیم؛ به یاد دارم که آب زیادی در پیست وجود داشت. برای تنها بار در دوران حرفهایام، در بارسلونا، کل مسابقه را بدون حتی یک بار تصادف شدید، حتی در مسیرهای مستقیم، انجام دادم. به این دلیل بود که ماشین خیلی زیاد روی آب میلغزید”. او اینگونه ادامه می دهد: “ماشین روی جاده نبود، روی آب بود. واقعاً واقعاً سیلاب بود. اصلاً چسبندگی وجود نداشت و هیچ دیدی هم وجود نداشت”.

در این شرایط شما فقط روی چگونه زنده ماندن تمرکز میکنید…
این توصیف شرایط مسابقه را نشان میدهد. حتی با وجود تنها یک ماشین در مقابلش، آلسی می گوید که فرایند دیدن به طور کلی دشوار بود. او میگوید: “پاشش آب مشکل بزرگی بود.”
پس چگونه او توانست بدون برخورد به ویلنوو، به او نزدیک بماند؟
“ماشینها در آن زمان بسیار پر سر و صدا بودند. شما کم و بیش میدانستید که با اگزوز ماشین جلویی، موقعیت شما چیست زیرا صدای موتور را دقیقا در نزدیکی خود میشنیدید. شما از این سر و صدا برای کمک به تشخیص کم و بیش موقعیت خود در پیست استفاده میکنید. این کار با استفاده از یک حس متفاوت برای جبران کمبود دید انجام میشود.”
ماشینها از چپ، راست و مرکز پیست خارج میشدند، از جمله هیل که در نه دور ابتدایی دو بار چرخید تا اینکه چرخش سوم او را به دیواره پیت و خارج از مسابقه فرستاد! با این حال، آلسی به دیگران فکر نمیکرد. او فقط روی خودش تمرکز کرده بود و از تمام قوای مغزش استفاده میکرد تا خودروی Benetton را در مسیر درست نگه دارد.
او میگوید: “شما به کاری که رقبایتان انجام میدهند نگاه نمیکنید بلکه روی این موضوع تمرکز میکنید که چگونه زنده بمانید، چون نمیخواهید ماشینتان را از دست بدهید. من فقط روی این موضوع تمرکز میکردم که مطمئن شوم در مسیر اشتباه حرکت نمیکنم. شما باید همیشه در یک مسیر باشید، چون اگر کمی بیشتر به راست یا چپ بروید، شاید کمی آب بیشتر شود و در نتیجه ماشینتان منحرف شود”.

وقتی او (مایکل شوماخر) در آن پیچ بسیار تند از من سبقت گرفت، حقیقتا من فقط یک نظاره گر بودم!
یکی از کسانی که چنین مشکلاتی نداشت، شوماخر بود! این راننده آلمانی شروع سختی در فراری داشت چرا که در آن فصل پس از کسب دو عنوان قهرمانی متوالی با بنتون به آنها پیوسته بود و بنابراین یکی از مدعیان پیروزی در این مسابقه محسوب نمیشد.
به عبارت ساده، ماشین فراری در سال ۱۹۹۶ در مقایسه با بنتون بیعرضه بود و رک و پوست کنده هیچ اهمیتی به پیروزی در مسابقات نمیداد اما در میان باران شدید اسپانیا، استعداد شوماخر این کاستیها را کاهش داد.
پس از start بد، شوماخر فراری خود را به گونهای در بارسلونا حرکت داد که هیچ کس دیگری نمیتوانست این کار را انجام دهد. راننده آلمانی به خوبی در پیست به پیش می راند؛ او به جایگاه سوم رسید و در عرض چند دور به آلسی نزدیک شد.

آلسی میگوید: “من آمدنش را دیدم و وقتی در آن پیچ تند از من سبقت گرفت، واقعاً مثل یک شبح بود. چیزی برای جبران نداشتم. میدانستم که او چسبندگی بیشتری نسبت به من دارد، بنابراین او را رها کردم”.
اما چطور توانست این همه چسبندگی ایجاد کند و به راحتی از آلسی پیشی بگیرد و در نهایت پیشتاز مسابقه شود و پنج ثانیه سریعتر از هر کس دیگری پیست را طی کند؟
آلسی ادامه میدهد: “یادم میآید بعد از مسابقه به او گفتم که پیروزی تو تا حدی مال من است. این اولین فصل او با فراری بود. مهندس مسابقه او، مهندس مسابقه قدیمی من در فراری بود و ما همیشه وقتی باران میبارید، ماشین را متفاوت set-up میکردیم”. به مهندس مسابقه آن زمانم گفتم: “من اهمیتی نمیدهم که در پیچ سریع بروم و میتوانم ماشین را کنترل کنم اما باید در مسیر مستقیم صاف و محکم باشم بنابراین باید ماشین ارتفاع زیادی نسبت به سطح زمین داشته باشد”. در اسپانیای آن سال، مایکل ماشین خیلی مرتفعی داشت و این امر چسبندگی مورد نیازش را فراهم کرد.

این set-up متفاوت، در را برای یکی از بهترین رانندگیها در مسیرهای خیس که فرمول یک تا به حال به خود دیده بود، باز کرد و اختلاف شوماخر در مراحل پایانی به دلیل عملکرد نامناسب موتورش از بیش از یک دقیقه به حدود ۴۵ ثانیه کاهش یافت و پیروزی هرگز در شک و تردید نبود.
این اولین برد از سه برد آن فصل – و اولین برد او برای فراری – بود و آلسی بعد از مایکل دوم شد. آلسی که تنها برد خود را در گرندپری کانادا ۱۹۹۵ با فراری به دست آورده بود، میگوید: “مطمئناً این یکی از بزرگترین پیروزی های مایکل بود زیرا اولین پیروزی او با فراری بود.”
پیروزی برای فراری خیلی سخت است، چالشها در آنجا به گونه ای دیگر هستند، بنابراین کسب پیروزی در اوایل دوران حرفهای با این تیم پیشرفت بسیار چشمگیری برای مایکل بود و زمینه ساز قهرمانی های متوالی شوماخر با فراری در سال های آتی شد.
